برسامبرسام، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

عشق ترین برسام دنیا

اولین دندوون

یکی از  روزهای شیرینی که یه مادر همیشه انتظارش رو میکشه لمس کردن تیزی اولین دندوون بچه اش هست... خدای مهربون منم این  روز قشنگ و شیرین رو دوم بهمن ماه 92 نشوونم داد و برای هزارمین بار شایدم بیشتر از اینکه برسام کوچولوم رو بهم هدیه داده شکر کردم و اشک شوق ریختم... اون روز پسرم رو که از مهد گرفتم بر عکس همیشه یکم بی قرار بود.اصلا تو ماشین نخوابید..ناراحت بودم که خدایی نکرده تو مهد اتفاقی براش افتاده باشه..رسیدیم خونه اما باز آروم نمیشد...یکم باهاش بازی کردم ،اداهایی که قبلنا باهاشون قش قش میخندید  براش جالب نبود.کاری از دستم بر نمیومد .نمیتونستم علت این بیقراری رو بفهمم... کم کم داشت خوابش میبرد تا اینکه ساعتای 7 عصر موقع ...
9 بهمن 1392

خاطرات 9 ماه انتظار

گل قشنگم ، برسام عزیزم اولین باری که فهمیدم یه نی نی خوشگل و خوشمزه تو دلمه شب 15 آبان سال 91 بود .وقتی تست بارداریم مثبت شد از خوشحالی زبونم یند اومده بود و نمی تونستم یه یایایی این خبر فوق العاده رو بگم.البته نیازی به گفتن من نبود .بابایی از خنده های پی در پی من متوجه شد به زودی قراره بابا بشه .اون شب رو هیچ وقت فراموش نمی کنم . حس اینکه یه موجود زنده تو دلم بود منو غرق شادی میکرد .خیلی زود خبر خوش بارداریم رو به همه گفتیم و اونام با تبریکاشون خوشحالی ما رو چندین برابر میکردن. دیگه باید بیشتر به خودم و تغذیه ام می رسیدم.خیلی زود رفتیم دکتر و واسمون سونو گرافی نوشت که بتونیم صدای قلبت رو بشنویم.من و بابایی واسه اولین بار صدای قلبت رو 7...
7 دی 1392
1